نسبت به مردم خوش قلب باش!
شرح گزاره های نامه 53 نهج البلاغه
سعه ی صدر داشتن حاکم نسبت به مردم
« أطلِق عَنِ النَّاسِ عُقدَةَ کُلِّ حِقدٍ، وَ اقطَع عَنکَ سَبَبَ کُلِّ وِترٍ. »گره هر کینه ای را از دل مردمان بگشای، و رشته ی هر انتقام و دشمنی را از خودت بِبُر.
لازمه ی مدیریت انسانی، در هر مرتبه ای، رفتاری مبتنی بر سعه ی صدر است. مدیریت بدون گشادگی سینه، ظرفیت وسیع، رهایی از تنگ نظری و کوته بینی، تحمل و بردباری همه جانبه، عیب پوشی، بی کینه بودن، و بخشش و گذشت داشتن پیش نمی رود. بدون سعه ی صدر نمی توان به درستی خدمتگزاری نمود، عدالت ورزید و حقوق را پاس داشت.
« مَن ضَاقَ صَدرُهُ لَم یَصبِر عَلَی أدَاءِ الحَقِّ. » (1)
کسی که سینه اش تانگ باشد، بر گزاردنِ حق تاب نیاورد.
تنگی سینه موجب کم ظرفیتی، تحیّر در تصمیم گیری، درماندگی در کار، و رفتار نادرست و غیراخلاقی با مردمان و اداره شوندگان می شود، که حاصل آن، زیرپا گذاشتن حقوق همه چیز و همه کس است. در مدیریتی که گشادگی سینه در روابط و مناسبات آن نیست، به جای حال مسائل و گشودن گره ها، مسأله سازی و گره افزایی می شود. از این روست که امام علی (ع) مالک اشتر را به رفتاری برخاسته از سعه ی صدر و جلوه های آن سفارش کرده و فرموده است: « أطلِق عَنِ النَّاسِ عُقدَةَ کُلِّ حِقدٍ، وَ اقطَع عَنکَ سَبَبَ کُلِّ وِترٍ. » ( گره هر کینه ای را از دل مردمان بگشای، و رشته ی هر انتقام و دشمنی را از خودت بِبُر. )
کینه ها همچون گره هایی است که روابط انسانی و مدیریت بر قلب را تباه می سازد، و لازم است با انبساط در مدیریت، آن چه از کینه و نفرت وجود دارد، زدوده شود، زیرا بسیاری از مشکلات در عرصه های مختلف، ریشه در کینه های درونی دارد، و بدون توجّه به آنها نمی توان مشکلات را به درستی حل کرد؛ به بیان امیرمؤمنان علی (ع):
« سَبَبُ الفِتَنِ الحِقدُ. » (2)
علت فتنه ها و آشوب ها کینه توزی است.
از این روست که امام علی (ع) به گشودن گره هر نوع کینه ای فرمان داده و این کار را چنین مهم برشمرده است، که مدیریت خردمندانه اقتضای گشادگی در رفتار را دارد:
« إِنَّمَا اللَّبِیبُ مَنِ استَسَلَّ الأحقَادَ. » (3)
خردمند کسی است که کینه ها را از دل بیرون کند.
بر اساس آموزه های امام علی (ع)، فضای لازم برای پیشبرد اهداف مدیریتی جز در روابط و مناسبات منبسط و بی کینه فراهم نمی شود، چنان که یادآوری فرموده است:
« مَنِ اطَّرحَ الحِقدَ استَرَاحَ قَلبُهُ وَ لُبُّهُ. » (4)
هر که کینه را دور بریزد، دل و دماغش آسوده گردد.
آن چه در مدیریت و روابط انسانی مهم است، این است که ریشه ها و سبب های کینه و دشمنی به درستی شناسایی گردد و خردمندانه زدوده شود؛ و زمینه ها و علل پیدایش چنین اموری ریشه کن گردد؛ و بر این اساس است که امام (ع) به مالک اشتر چنین فرموده است: « وَ اقطَع عَنکَ سَبَبَ کُلِّ وِترٍ » ( و رشته ی ) هر انتقام و دشمنی را از خودت بِبُر ).
برای زدودن ریشه ها و سبب های کینه و دشمنی، گذشته از شناسایی درست آن ها و از میان برداشتن عوامل ایجاد کننده و دامن زننده شان، لازم است از خود آغاز نمود و با سینه ای گشاده و دلی بی کینه مدیریت کرد، چنان که امام علی (ع) این گونه بود، و بدین فرا می خواند. در حکمتی لطیف از آن حضرت چنین آمده است:
« احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَیْرِکَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِکَ. » (5)
با برکندن شرّ و بدی از سینه ی خود، آن را از سینه ی دیگران درو کن.
در اصل، بدون سعه ی صدری این چنین، نمی توان روابط انسانی را لطیف ساخت و به درستی به سوی اهداف راه یافت، که مهم ترین وسیله ی مدیریت گشادگی سینه است، چنان که در آموزه های امام علی (ع) آمده است:
« آلَةُ الرِّیَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ. » (6)
وسیله و ابزار ریاست و مدیریت، گشادگی سینه است.
انسانی که سعه ی صدر ندارد، در رفتار و برخورد و تصمیم گیری، تنگ نظرانه و نابردباری عمل می کند، و تنگ نظری و کم ظرفیتی خود را به همه ی امور سرایت می دهد، و به اموری توجّه می کند که لازم است از آن ها غفلت ورزیده شود، و بدین ترتیب شخصیت خود را زیرپا می گذارد، و مردمان و اداره شوندگان را ناراضی می سازد و کار را تباه می نماید.
از لوازم سعه ی صدر در مدیریت و رهبری، نادیده گرفتن برخی امور است، چنان که امام علی (ع) در عهدنامه ی مالک اشتر، بدان توجّه داده و فرموده است:
« وَ تَغَابَ عَن کُلِّ مَا لَا یَضِحُ لَکَ. » (7)
و از هر آن چه برایت آشکار نیست، خود را به ناآگاهی و غفلت بزن.
توجّه به برخی امور شخصی و ضعف ها و مسائل ریز و بی اهمیت، روابط انسانی و مدیریت بر قلب را سست می سازد. از امیرمؤمنان علی (ع) روایت شده است:
« لَا تُدَاقُّوا النَّاسَ وَزنًا بَوَزنٍ، وَ عَظِّمُوا أقدَارَکُم بِالتَّغَافُلِ عَنِ الدَّنِیِّ مِنَ الأمُورِ. » (8)
با مردم درباره ی ریز امور حسابگری نکنید، و با چشمپوشی از کارهای پست و ریز بر قدر و ارزش خود بیفزایید.
نادیده گیری در حکومت و مدیریت چندان مهم است که بدون آن زمامداری و اداره ی امورِ خردمندانه معنا نمی یابد؛ به بیان امام علی (ع):
« إنَّ العَاقِلَ نِصفُهُ احتِمَالٌ، وَ نِصفُهُ تَغَافُلٌ. » (9)
خردمند، نصفش تحمل و بردباری است، و نصف دیگرش نادیده گیری.
« لَا حِلمَ کَاَالتَّغَافُلِ، لَا عَقلَ کَالتَّجَاهُلِ. » (10)
بردباری ای چون نادیده گرفتن نیست، و خِرَدی چون وانمود کردن به نادانی و بی اطلاعی نیست.
سعه ی صدر و خردمندی اقتضا می کند که زمامداران و مدیران، خطاها و بدی هایی را نادیده بگیرند و در پی آن برنیایند؛ و این گونه است که روابط و مناسبات انسانی از خشکی و خشونت دور می گردد و سامانی درست می یابد. در آموزه های امام علی (ع) آمده است:
« مَن لَم یَتَغَافَل وَ لَا یَغُضَّ عَن کَثِیرٍ مِنَ الأمُورِ تَنَغَّصَت عِیشَتُهُ. » (11)
هر که نسبت به بسیاری چیزها بی توجّهی و چشم پوشی نکند، زندگی اش ناگوار شود.
مدیریت لطیف و انسانی در گرو سعه ی صدری است که موجب بزرگواریِ رفتاری است.
« مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ ( أحوَالِ ) الْکَرِیمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا یَعْلَمُ. » (12)
از بهترین رفتارها ( حالت ها ) ی شخص بزرگوار، نادیده گرفتن چیزی [ از خطاها و بدی های مردم ] است که می داند.
این نادیده گیری نشانه ی گشادگی و توانمندی و اخلاق مداری و حکومت و مدیریت است، و نه نادانی و ناتوانی و ناکارآیی، چنان که در بیانات امیرمؤمنان علی (ع) آمده است:
« أشرَفُ خِصَالِ الکَرَمِ غَفلَتُکَ عَمَّا تَعلَمُ. » (13)
بهترین اخلاقِ بزرگواری، بی خبر وانمودن خود است از آن چه می داند.
البته این نادیده انگاری در حکومت و مدیریت، نسبت به خلاف ها و جرم های کارگزاران نیست، بلکه درباره ی مسائل جزئی بی اهمیت و ضعف هایی است که موجب تعدّی به حقوق مردمان نمی شود، و نیز آن چه از مردمان و اداره شوندگان بر زمامداران و مدیران آشکار نیست و یا مسائل از آنان است که نباید در آن ها وارد شد، چنان که امام علی (ع) به صراحت در عهدنامه ی مالک اشتر بدان پرداخته و فرموده است: « از هر آن چه برایت آشکار نیست خود را به ناآگاهی و غفلت بزن. »
از جمله مهم ترین موارد نادیده انگاری، آن جاست که چیزی در ابهام قرار دارد و شبهه وجود دارد و نمی توان به درستی نظر داد و قضاوت کرد، (14) چنان که در عهدنامه ی مالک اشتر به روایت ابن شعبه ی حرّانی چنین آمده است:
« وَ اقبَلِ العُذرَ وَ ادرَءِ الحُدُودَ بِالشُّبُهَاتِ، وَ تَغَابَ عَن کُلِّ مَا لَا یَضِحُ لَکَ. » (15)
و پوزش را بپذیر، و با وجود شبهه، کیفر و مجازات را دور کن ( از اجرای آن خودداری کن )، و آن چه را که درستی اش بر تو روشن نیست نادیده گیر.
مدیریت بدون چنین سعه ی صدری راه به جایی نمی برد. از این روست که امیرمؤمنان علی (ع)، مدیریت را بر اصل سعه ی صدر بنا کرده و کارگزاران خود را بدان - با همه ی گستردگی و جلوه هایش - فراخوانده است.
پی نوشت ها :
1- محمدبن علی بن عثمان الکراجکی، کنزالفوائد، تحقیق عبدالله نعمة، دارالاضواء بیروت، 1405ق. ج 1، ص 278.
2- شرح غررالحکم، ج 1، ص 388؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 231.
3- شرح غررالحکم، ج 3، ص 76؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 178.
4- شرح غررالحکم، ج 5، ص 326؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 459.
5- نهج البلاغه، حکمت 178.
6- همان، حکمت 176.
7- همان، نامه ی 53.
8- تحف العقول، ص 157.
9- شرح غررالحکم، ج 2، ص 202؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 84.
10- شرح غررالحکم، ج 6، ص 356؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 531.
11- شرح غررالحکم، ج 5، ص 455.
12- نهج البلاغه، حکمت 222.
13- قطب الدین أبوالحسن سعیدبن هبة الله بن حسن الراوندی ( قطب الدین الراوندی )، الدعوات، الطبعة الاولی، مدرسة الامام المهدی (ع)، قم، 1407. ص 293؛ بحارالانوار، ج 71، ص 427، ج 75، ص 49.
14- دلالت دولت، صص 267-268.
15- تحف العقول، ص 86.
دلشاد تهرانی، مصطفی؛ (1390)، رایت درایت: اخلاق مدیریتی در عهدنامه ی مالک اشتر، تهران: انتشارات دریا، چاپ اول
- ۹۳/۰۹/۰۵