وبلاگ سید محمد رضا اسحاقی


پشتیبانی

اسکرول بار

۳۹ مطلب با موضوع «مقالات عمومی» ثبت شده است

تأثیر نماز بر صفت تکبر

 حضرت علی (ع) نماز، داروی تکبر است.

نارسیس نام پسر جوان افسانه ای است، که در دوران قدیم، تصویر خود را در آب زلالی مشاهده کرد و نه یک دل بلکه صد دل، عاشق خود شد!؟ و این داستان عجیب، وجه تسمیه ای برای معرفی نوعی اختلال موسوم به اختلال شخصیت خود شیفته  (narcissistic personality  disorder) گردید.

افراد مبتلا به این اختلال، دچار احساس عمیق اهمیت شخصی و خود بزرگی بینی هستند و به نوعی به بی نظیر بودن خودشان اعتقاد دارند. این اختلال عمیق شخصیتی که در اوایل بزرگسالی ظهور می کند، روی افکار، اعمال و رفتار شخص به شدت تاثیر می گذارد. بدین صورت که آنها خود را آدم های خاصی می پندارند و انتظار دارند که به طور خاصی با آنان مدارا شود. اینان هرگز تحمل انتقاد را ندارند و چنان چه کسی از آنان انتقادی بکند، دچار خشم می گردند یا ممکن است آنچنان به رفتار خود اطمینان داشته باشند که شخص انتقاد کننده را جز ابلهی بیش به شمار نیاورند و نسبت به انتقاد او "کاملا" بی تفاوت باشند.

خودشیفته ها، چنان چه کمی استعداد یا موفقیت در زمینه ای داشته باشند، در آن مورد به شدت مبالغه می کنند و انتظار دارند بدون هیچ دلیلی با آن ها به صورت فردی بی نظیر، مخصوص و استثنایی رفتار شود!

این بیماران برای رسیدن به اهداف خود، به راحتی از دیگران سوء استفاده می کنند و در اشتغال ذهنی دائم، با مفاهیمی چون: موفقیت، قدرت، استعداد درخشندگی، زیبایی و ایده آلیسم به سر می برند و پیوسته در پی شکار اظهارات محبت آمیز و تعریف و تمجید دیگران می باشند.

نمونه مبتلایان به این اختلال را، در جامعه ما نیز بسیار می توان یافت. مثلا کسانی که تصور می کنند ضرورتی ندارد آن ها هم در صفی که دیگران منتظر ایستاده اند، انتظار بکشند!

این تافته های جدا بافته که خود را بر همه چیز و همه کس ترجیح می دهند، با عناوینی چون: از خود متشکر، خودخواه، مغرور، متکبر، از خود راضی و .. در جامعه ایرانی شناخته می شوند و با این صفت بد خود، ناراحتی های متعددی را برای خود و اطرافیان شان ایجاد می کنند.

به اعتقاد بسیاری از روان پزشکان درمان "اختلال شخصیت خود شیفته" بی نهایت مشکل است، چون برای پیشرفت درمان، خود این افراد باید دست از خودشیفتگی بردارند که این کار راحتی نیست و در واقع هنوز داروی شیمیایی که بر"عدم تعادل ناقل های عصبی" مربوط به خودخواهی انسان غلبه کند، ساخته نشده است.

اما پزشکان معنوی بشر، از قرن ها پیش، راه حل های بی نظیر و درخشانی، برای مقابله با خودخواهی و تکبر او پیشنهاد کرده اند که بنا بر فرمایش حضرت علی (ع) در صدر این راه حل ها، "نماز" جای دارد.

در مطالب قبلی گفتیم که در سرتاسر اذکار نمازهای یومیه، ضمایر متکلم مع الغیر(جمع) به جای ضمایر متکلم وحده(مفرد) به کار رفته است، به این معنی که پیوسته "ما بودن" و نه "من بودن" در نماز، تکرار و تلقین می گردد و این موضوع در رفع بسیاری از اختلالات پیچیده شخصیتی، از جمله اختلال شخصیت اسکیزوئید(منزوی)، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلال شخصیت اسکیزوتایپی( اسرار آمیز)، اختلال شخصیت خودشیفته و .. نقش مهم و اساسی دارد. چرا که در همه این اختلالات برتری "من" نسبت به "ما" زیر بنای بیماری به حساب می آید.

در حالی که در جریان نماز این "ما" است که اهمیت می یابد و" من" بودن انسان(به عنوان مثال خودخواهی و تکبر او ) به فراموشی سپرده می شود.

اما جالب این جاست که در اذکار نماز تنها یک جا سخن از" من" به میان می آید و آن زمانی است که بنده ی ناتوان، در نهایت ذلت در مقابل پروردگار خود، کرنش می کند و به رکوع می رود. پس آن گاه خود را در مقابل آفریننده خویش به خاک می اندازد و به سجده می رود و می گوید: سبحان ربی الاعلی و بحمده.

"سجده" در روایات بالاترین مرتبه قرب نمازگزار، به پروردگار معرفی شده است.

شاید سخن گفتن از"من" در لحظاتی سرشار از خشوع و هنگام افتادن به خاک، و فلسفه آن که سجده نزدیک ترین حالت بنده نسبت به خدا معرفی شده است، این نکته باشد که "من" را باید از میان برداشت و به خاک سپرد تا به "او" نزدیک شد. به قول ملامحسن فیض کاشانی (ره)

با من بودی ، منت نمی دانستم

یا من بودی ، منت نمی دانستم

چون"من" شدم از میان، تو را دانستم

تا من بودی، منت نمی دانستم

تأثیر نماز بر تمرکز هواس

 در نماز خود توجه و تمرکز کامل داشته باش، زیرا از نماز تو، آن مقدار قبول می شود که با توجه خوانده شود.

"تمرکز(concentration)" نه تنها شرط لازم، بلکه در بسیاری موارد، شرط کافی برای بسیاری از موفقیت های انسان است.

عرصه کاربرد تمرکز، نه فقط در فعالیت های مادی و محسوس انسان، بلکه گاهی تا حد مسائل ماورائی و مرموز هستی، گسترده است.

به عنوان مثال، حتی در انواع ورزش هایی که خاستگاه آنها در ممالک شرق دور می باشد( از جمله ورزش های رزمی مثل کاراته، جودو، کونگ فو و ...) شرط اصلی برای موفقیت و پیشرفت، برخورداری از "تمرکز" می باشد. از این رو بخش مهمی از تمرینات این ورزش ها به "تمرین تمرکز" اختصاص یافته است.

اما در فعالیت های مادی و عادی روزمره انسان نیز "تمرکز حواس" دارای نقش بسیار کلیدی است.

از سردار افسانه ای فرانسویان، "ناپلئون بناپارت" چنین نقل می کنند که می گفت:

" تنها زمانی موفق به پیروزی های بزرگ در عرصه سیاسی و نظامی شدم که توانایی یافتم مغز خود را کشو بندی کنم!؟ و در مورد انجام هر کار، تنها کشوی مربوط به آن را بگشایم و بر آن تمرکز بدهم و سایر کشوهای مربوط به دیگر کارها را ببندم. بدین معنا که مثلا زمانی که به حل یک مسئله جنگی مشغول بودم ، تنها کشوی مربوط به آن مسئله در ذهنم بیرون بود و تنها بر روی آن کار می کردم و در این زمان همه کشوهای مغزی دیگرم، حتی کشوی مربوط به عشق "ژوزفین" بسته بود!"

به همین ترتیب، چنان چه مثلا یک دانش آموز یا یک دانشجو، بتواند موقع مطالعه دروس خود، تنها بر همان موضوع درسی مورد مطالعه تمرکز کند و از سایر افکار بر حذر باشد، موفق خواهد شد که به پیروزی های چشمگیری در زمینه تحصیلی دست یابد.  یا حتی یک کارمند، یک کاسب، یک بنا، یک راننده و ... تنها زمانی در کار خود کاملا موفق خواهد بود که از تمرکز حواس کافی برخوردار باشد و به اصطلاح، حواسش به کارش جمع باشد.

به این ترتیب با این مثال ها می توان به اهمیت زاید الوصف "جمع بودن حواس" یا همان "تمرکز" پی برد و توجه نمود که اگر در امور مختلف و به خصوص در کارهای فکری، با سلاح تمرکز به میدان رفت و با توجه به رابطه تنگاتنگ حافظه و تمرکز حواس، دانسته های جدید را با نظم و ترتیب روی یکدیگر قرار داد، قدم بزرگی در جهت تقویت حافظه نیز برداشته خواهد شد.

مطالعات مختلف علمی و پژوهشی و نظریه پردازی های گوناگونی نیز در دانش امروز، در این مورد صورت پذیرفته است که از آن جمله می توان به مطالعات "گاردنر مورفی" پیرامون   canalization(متوجه ساختن اندیشه و فعالیت به موضوعی معین) اشاره کرد.

اما توصیه های مؤکد و متعددی که در تعالیم اسلامی مبنی بر "حضور قلب" در نماز و برخورداری از اقبال و توجه کامل به نماز به ما رسیده است، همگی دلالت بر آن  دارد که نماز ارزشمند در درگاه الهی نمازی است که با تمرکز کامل و توجه دقیق به مضامین آن، به جای آورده شود و نمازی که طوطی وار و بدون حضور ذهن و قلب خوانده شود، از ارزش بسیار کمی برخوردار است.

حتی در حدیث معصوم (ع) آمده است که: عابدی که بدون فهم و درک(و در نتیجه آن بدون توجه) عبادت می کند، همچون الاغ آسیاب است(کالحمار الطاحونه

بدین ترتیب اقامه کننده حقیقی نماز، با برخورداری از حضور قلب در عبادت های یومیه خویش، در واقع "تمرکز حواس" را بارها و بارها در طول یک شبانه روز، تمرین می کند و این صفت حسنه را در وجود خود، ملکه می سازد تا با بهره بردن از آن در همه عرصه های زندگی، موفقیت را در همه ابعاد ممکن نصیب خویش سازد.

تأثیر نماز بر سلامت روانی کودکان

رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء

پروردگارا ! من و فرزندانم را از اقامه کنندگان نماز قرار ده و دعای مرا قبول فرما.

سوره مبارکه ابراهیم ـ آیه شریفه 40

عبارت مشهور"العلم فی الصغر، کالنقش فی الحجر"(دانش در کودکی، مانند نقش پایدار در سنگ است)، امروزه با پیشرفت دانش پزشکی و روان پزشکی و به خصوص با پیدایش روان کاوی توجیه کامل علمی پیدا کرده است.

روان شناسی مدرن، با تداعی از مکتب روان کاوی فروید و نظریات "ژان پیاژه"، "جان باولف" و بسیاری از دانشمندان دیگر، به ما می گوید که مهم ترین دوران زندگی بشر که به وجود آورنده شخصیت نهایی او خواهد بود، دوران کودکی است. بر این اساس هر قدمی که در جهت ایجاد سلامت روانی اطفال برداشته شود، به نوبه خود سبب ایجاد جامعه ای سالم و موفق خواهد شد.

اما بزرگ ترین موهبتی که ممکن است در جهت ایجاد سلامت روانی نصیب یک طفل نورسیده گردد، پای گذاشتن او در خانواده ای مؤمن و  نمازگزار است.

تعالیم آیین حیات بخش اسلام که حتی کوچک ترین مسائل بشری را بدون پاسخ نگذاشته است، از همان بدو تولد نوزاد برای او برنامه ها و روش های متعددی دارد که عمل به آنها ضامن سعادت و سلامت همیشگی انسان است.

از جمله در بعد سلامت روانی، آیین اسلام به والدین و به خصوص پدر، مؤکداً حکم کرده است که مثلاً نام نیک بر بچه بگذارند(1) و امروز علمای روان شناسی متفقاً به این نتیجه رسیده اند که چگونه نام یک کودک در شکل گیری شخصیت او تأثیر گذار است و چگونه یک نام بد ممکن است،موجبات تحقیر کودک(مثلاً تمسخر او توسط همسالان) و در نتیجه تزلزل شخصیتش گردد و یا هنگامی که روان کاوی در قرن بیستم، حکایت از حضور تظاهرات نهفته اما مقتدر جنسی در  وجود اطفال می کند ، آنگاه مفهوم عمیق آن بخش عظیم از احادیث و روایات معصومین(ع) که مثلاً بوسیدن دختران توسط مرد نامحرم را بعد از 5 ، 6 سالگی منع کرده اند.(2)

در هر صورت کودکی که در خانواده مؤمن و نمازگزار به دنیا می آید و زمزمه حیات بخش اذان و اقامه در گوش راست و چپش نخستین نغمه زندگی او می گردد، کودکی است که گام در مسیری سعادت بخش گذاشته است.

تغذیه کودک تا دو سال به وسیله شیر مادر و بهره مندی کامل او از آغوش پر مهرش که یک موهبت اسلامی است به او ایمنی محیر العقولی در مقابل بخش عظیمی از بیماری های روانی می بخشد، مثلاً احتمال اضطراب یا افسردگی که بر اثر جدایی از مادر به وقوع می پیوندد، بسیار کم می شود. چرا که امروزه روشن شده است اکثر کسانی که به دام مهلک اعتیاد گرفتار می آیند کسانی هستند که در کودکی، از شیر و آغوش مادران شان محروم بوده اند.(3)

شیوع اسکیزوفرنی که خطرناک ترین و مهلک ترین بیماری در روان پزشکی است در بچه های خانواده های مسلمان و نمازگزار بسیار کم است، چرا که علم امروز ثابت کرده است که بروز اسکیزوفرنی، ارتباط معنی داری با وجود سیستم زن سالاری در اداره خانواده ها دارد(4) که مسلماً در خانواده های نمازگزار، با رعایت اصول درخشان قرآنی، از قبیل(الرجال قوامون علی النساء) و رد صریح و قاطع سیستم شوم "زن سالاری‌"، قدم بزرگی در جهت کاهش میزان ابتلا به این اختلال برداشته می شود.

همچنین درباره آثار مثبت و متعدد، قانون مؤکد اسلامی مبنی بر آزاد گذاشتن کامل کودکان تا سن 7 سالگی و پرهیز از تنبیه و محدودیت برای آنها می توان تعمق بسیار نمود.

اما بعد دیگر،تأثیری است که نماز به طور مستقیم بر حالات روانی اطفال دارد و آن بر اثر نماز خواندن خود کودک حاصل می شود.

شروع نماز در سنین کودکی سبب می شود که او این صفت حسنه را به صورت یک عادت معمول و سازنده در جسم و روان خود، ملکه نماید و جزو برنامه های همیشگی زندگی خود، قرار دهد و در نتیجه از همه فواید نماز، در بعد سلامت روانی در آینده برخوردار گردد.

به علاوه با شروع نماز در دوران کودکی، مفاهیمی مثل خدا و مذهب و دستوراتی مثل تعالیم اسلامی، چنان در ذهن پذیرنده و شفاف کودک که هنوز سنگینی و تیرگی گناهان ظرفیت های فکری و مغزی او را آلوده نکرده است، جای می گیرد که امکان شک و تردید در این زمینه در آینده بسیار کاهش می یابد.

این نکته به خصوص باید مورد توجه خانواده هایی قرار گیرد که با وجود آن که خود را مسلمان می دانند اما وقتی که فرزندشان به سن تکلیف می رسد او را به بهانه این که:

"هنوز خیلی کوچک است !" به خواندن نماز تشویق نمی کنند. این مسئله که با کمال تأسف به خصوص در مورد دختر بچه ها که سن تکلیف آنها پایین تر است(9 سالگی)، شیوع بیشتری دارد، مسبب عوارض مخرب بسیاری در آینده کودک خواهد شد.

در حقیقت پدر و مادرانی که با دلسوزی ساده اندیشانه، فرزند خود را به برپاداری نماز تشویق نمی کنند، خیانت بزرگی از جهت محروم نمودن کودک خویش از این نعمت بزرگ مرتکب می شوند. چرا که به این ترتیب گویی به آلودگی کودک خویش، به انواع گناهان و انحرافات و بدبختی ها و بیماری های جسمی و روانی، رضایت داده اند و او را به خسارت سنگین در دنیا و آخرت محکوم نموده اند.

به همین دلیل است که آیین مقدس اسلام و به خصوص ائمه بزرگوار شیعه(ع) با توصیه های مؤکد، مسلمانان را به آموزش مرحله به مرحله نماز به کودکان فرا خوانده اند و حتی با این که از مجازات ها و تنبیهات بدنی در مورد کودکان، به خصوص قبل از 7 سالگی، منع نموده اند در مورد ترغیب به نماز گاهی امر به تنبیه کودکان فرموده اند. در این مورد در حدیثی معتبر از حضرت امام صادق(ع) آمده است که فرمودند: چون پسر، سه ساله شود، پدر و مادر به او می گویند که: هفت مرتبه بگو "لا اله الا الله" و چون سه سال و هفت ماه و بیست روز از عمرش بگذرد، به او می گویند که هفت مرتبه بگوید: "محمد رسول الله" ، پس چهار سالش تمام شود به او می گویند که هفت مرتبه بگوید: "صلی الله علی محمد و آله" پس چون پنچ سالش تمام شود او را وا می دارند که خدا را سجده کند.

اما چون شش سالش تمام شودنماز را به او یاد می دهند و چون هفت سالش تمام شد، وضو را به او یاد می دهند و او را به نماز امر می کنند و چون نه سالش تمام شود وضو و نماز را به خوبی به او می آموزند و از ترک وضو و نمازاو را نهی کنند. پس چون کودک وضو و نماز را یاد گرفت، خداوند پدر و مادرش را خواهد آمرزید.(5)

مفاهیم عمیق این حدیث از جمله این که اقامه نماز پس از اقرار به توحید و نبوت(که اساسی ترین اصول اعتقادی اسلام هستند) قرار گرفته و این که عمل به این حدیث ضامن آمرزش پدر و مادر تلقی شده است، باید به دقت مورد توجه خانواده ها قرار بگیرد.



جهت دریافت رمز ورود عنوان مطلب را از طریق پیام کوتاه به سامانه 09103160495ارسال نمایید